به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی بانوی کوثر، شهرام خرازی ها کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و کارشناس ارشد مدیریت رسانه در یادداشتی اختصاصی آورده است: تلویزیون ایران چند سالی است که با ریزش شمار قابل توجهی از بینندگانش روبرو شده است. تکلیف رادیو هم روشن است. رادیو به رسانه ای تبدیل شده که فقط در مواقع بحرانی مثل سیل، زلزله و… کاربرد دارد و در موارد عادی کارکرد جذاب و شنونده فراوان ندارد. رادیو عملا به رسانه زنان خانه دار و راننده های تاکسی تبدیل شده است. این دو قشر هم به طور تصادفی و از سر ناچاری به رادیو گوش می سپارند که بیشتر به وقت گذرانی شبیه است.

اما دست اندرکاران رادیو خیلی خودشان را جدی می گیرند و بر این تصورند که برنامه های شان تخصصی، سطح بالا و پرشنونده است در حالی که این چنین است و کمتر کسی در عصر مدرن و در پی تحقق یافتن دهکده جهانی مارشال مک لوهان سراغ رادیو می رود و آن را به عنوان رسانه اصلی خود برمی گزیند؛ این در حالیست که ما بیهوده با تعدد بسیار شبکه های رادیویی روبرو هستیم که مخاطب اندکی دارند.

صدا و سیما باید از تعداد شبکه های رادیو و تلویزیونی خود بکاهد یعنی کمیت را تقلیل داده و بر کیفیت بیفزاید، اما چنین نمی کند زیرا بسیاری از مدیران میز خود را از دست داده و پرسنل بیکار یا کم کار می شوند. صدا و سیما نیاز به یک تحول لجستیکی اساسی دارد و باید از تعدد شبکه های داخلی خود بکاهد.

سبک زندگی ایرانی اسلامی در برنامه های تلویزیون ایران کمرنگ است. این دو سبک از زندگی با ساده ترین زبان و فرمی تاثیرگذار در تولیدات تلویزیونی و سینمایی قبل از انقلاب مشهود بود، اما بعد از انقلاب فقط در دهه شصت در برنامه های سیما نمود داشت و با پایان جنگ تحمیلی و از اوایل دهه هفتاد به بعد به فراموشی سپرده شد.

دهه هفتاد دهه سریال های مدرن و آپارتمانی بود و همه آن چه سینمای فارسی و تلویزیون قبل از انقلاب و سیمای دهه شصت به عنوان سبک زندگی ایرانی و اسلامی ارائه کرده بود را به باد داد. این روند تا کنون هم ادامه دارد. باعث شرمساری و خجالت است که نشانه ها، نمادها و مناسبات ملی و مذهبی در سینمای فارسی بسی قوی تر، پررنگ تر و قابل دفاع تر از سینمای ایران در دهه های هفتاد، هشتاد و نود است!

در فیلم فارسی های جاهلی، فرهنگ ایرانی و مذهب در قالب نشانه های بصری و کلامی به وفور جاری و البته بسیار تاثیرگذار بود، اما این نشانه ها فقط یک دهه در سینمای بعد از انقلاب دوام آورد و با هجوم و گسترش مدرنیته به زانو در آمد. جالب است که تلویزیون با وجود برخورداری از آرشیو غنی تولیدات دهه شصت استفاده بهینه و هدفداری از این آرشیو نمی کند و به تولید برنامه های غربزده و کپی شده از شبکه های خارجی ادامه می دهد.

تلویزیون از تقسیم و توزیع مناسب اعتبارات و مدیریت شبکه های متعددش نیز عاجز است و افرادی را به عنوان مدیر به کار می گمارد که سبقه سیاسی آن ها بر سبقه رسانه ای شان می چربد به اصطلاح خیلی از آن ها این کاره نیستند. کمیت گرایی همچنان آفت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. ما با حجم انبوه برنامه های محافظه کارانه و نان به نرخ روز خور مواجهیم که بیننده و شنونده چندانی ندارند.

تلویزیون آدم هایی را به ما نشان می دهند که اگر چه پوشش ایرانی بر تن دارند، اما در رفتار و گفتار ایرانی به نظر نمی رسند. سنت روز به روز در برابر تهاجم مدرنیته عقب نشینی می کند، صدا و سیما هم به این عقب نشینی پیوسته است. صدا و سیما شعار غرب ستیزی می دهد، اما در محتوا و فرم برنامه هایش به زیر ساخت برنامه های رادیو و تلویزیونی غربی میدان می دهد و فاقد زبانی مستقل و هویتمند است.

به عنوان راهکار می توان به پیشنهاد های زیر فکر کرد:

۱/ کاستن از شبکه های غیرضروری

۲/ بکارگیری افراد دارای مدرک تحصیلی مرتبط برای پست های مدیریتی و سیاستگذاری و اتاق فکر

۳/ پرهیز محض از تولید برنامه به سبک شبکه های آمریکایی و اروپایی

۴/ حذف نگاه خودی و غیرخودی به هنرمندان

۵/ آشتی کامل سیما با سینما

۶/ میدان دادن به آثار اقتباسی از ادبیات غنی فارسی

۷/ بهره مندی از منابع ارزشمند دینی و مذهبی

۸/ پرهیز از خون و خشونت در تولید برنامه بالاخص بخش های خبری

۹/ نگاه خوشبینانه و سرشار از انرژی و شادی برنامه سازان به جهان پیرامون

۱۰/ پاسداشت ارزش های فرهنگی و اعتقادی و دینی و اجتماعی به دور از سیاست زدگی

منبع: شبکه اطلاع رسانی راه دانا

خبرنگار: بهرام محمدرضالو

انتهای پیام/

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

پایگاه خبری تحلیلی بانوی کوثر | رسانه مستقل و مجازی با مجوز رسمی شماره 78926 معاونت امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.