به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی بانوی کوثر، شبهای قدر از جمله شبهای پر فضیلت و با اهمیتی است که از شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آغاز میشود. برای این شبها اعمال و آدابی ذکر شده است که در این مطلب به شرح آن پرداختهایم.
همچنین از اعمال و دعاهای مخصوص این شب میتوان به اختصار به موارد زیر اشاره کرد:۱- غسل کردن به نیت تقرب به درگاه الهی و برای انجام عبادت، در آغاز شبهاى نوزده، بیست و یک و بیست و سوم و نیز در آخر شب بیست و سوم؛
۲- احیاء و شب زندهداری با عبادت، دعا و توسل؛
۳- تلاوت قرآن و تفکر و تدبر در معانی آن به هر مقدار ممکن و سفارش بر خواندن سورههای روم، عنکبوت، یس و دخان؛
۴- توبه و استغفار فراوان؛
۵- خواندن ادعیه وارده همچون دعای جوشن کبیر؛
۶- خواندن نمازهای وارده بالاخص نماز قضا؛
۷- صدقهدادن؛
۸- قرآن بر سر گرفتن و توسل و تمسک به اهل بیت (علیهالسّلام) و اعمال دیگری که این مختصر مجال بازگوئی همه آنها را ندارد.
۹- زیارت امام حسین (علیهالسّلام)
۸ – وظایف مسلمان در ایام قدر
عظمت شب قدر به قدر ضرورت و ظرفیت بیان شد و حال سخن از تکلیف و برنامههای عملی در شب قدر است؛ شبی که نفحات معنوی به صورت استثنایی پدید آمده و باید آن را غنیمت شمرد و به توان قدر سود جست. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی اَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ اَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ خدا را در امتداد ایام، نسیمهای خاص معنوی است به هوش باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید».
وظایف ما در این ایام باید در ابعاد فردی و اجتماعی صورت پذیرد و عمدتاً باید در سه محور مهم انجام وظیفه کنیم: خودسازی، رذیلتزدایی و اصلاحات اجتماعی.
خودسازی
در خودسازی اولین گام موفق شدن به مقام «شرح صدر» است.
جان آدمی، چون جهان طبیعت است؛ مواد این جهان، تا شکافته و منشرح نگردد، برکت آن، ظاهر نمیشود، هسته خرما تا به هم بسته است، شاخه و برگ و ساقه و میوهای ندارد، ولی همین که شکفته شد، به درخت پرگل و با شاخ و برگ و میوه بسیار تبدیل میشود.
روح آدمی نیز تا گرفته و درهم است نه میتواند خیری بگیرد و نه مطلع خیری شود. نه توان دارد حقیقتی را بیان کند و نه حقیقتی را دریابد. ولی از زمانی که به شرح صدر توفیق یابد، میتواند هم خوب بیندیشد و بفهمد، هم خوب بیان کند و هم خوب عمل کند و هم دیگران را به خوبی هدایت نماید. روح ملکوتی انسان، چون پرنده بوستان، تا بال و پر نگشاید توان پرواز نمییابد. پس قدم نخست در اقدام به خودسازی، نیل به شرح صدر و موفقیت در انبساط و جنبش درونی و روحی است.
بدینجهت خداوند در مقام امتنان و شمارش نعمتهای خویش در خصوص رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نخست نعمت مهم «شرح صدر» را یادآور میگردد و در قالب استفهام تقریری بیان میدارد که:
«اَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ.
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم»؟
دعا و نیایش
دعا و نیایش، انس و الفت با دعا و به دست آوردن روح نیایش و زمزمه و راز و نیاز با خدا از راه خواندن دعاهای ماثور همانند ابوحمزه ثمالی و مانند آن.
دعا اعلان نیاز است و التماس از رب بینیاز و متوجه ساختن مدعو به سوی نیایشگر. اعلان نیاز، خود، نهایت تواضع و ذلت و بندگی نسبت به خداوند است و این عمل، رضایت خدا را جلب میکند و سبب نزول خیرات و برکات و سرانجام موجب نیل به مقام رضوان الهی میگردد. این حقیقت را از زبان وحی بشنویم که فرمود:
«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم.
بگو اگر دعا و راز و نیاز شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نمیکند».
تا نگرید ابر، کی خندد چمن؟ ••• تا نگرید طفل، کی جوشد لبن؟
به ویژه در شبهای احتمالی قدر، باید بیشتر از هر زمان دست به دعا برداشت و در خلوت دل، با خدا آشتی نمود و این سیره ثابت عالمان بزرگ شیعه بوده است آنها که از مکتب اهلبیت (علیهالسّلام) الهام گرفتهاند، شبهای قدر را بهترین بستر برای دعا و عبادت میدانستند.
دعای مقبول
استجابت دعا دو شرط عمده دارد که با تحقق آنها، دعا در پیش خدا مقبول میافتد:
«وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنِّی فَاِنِّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ.
و هر گاه بندگان من از تو درباره من بپرسند. (بگو) من نزدیکم و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم».
در این آیه دو شرط اصلی اجابت دعا آمده است:
اول: دعاکننده: حقیقتاً دعا کند و به صورت جدی از خدا بخواهد و نه صورتی از دعا باشد و لقلقه زبان: (دعوه الداع)
دوم: فقط خدا را بخواند و از او درخواست کند نه از غیر او. یعنی از علایق غیر خدا قطع کند و خیال نکند که مستقلاً از وسایط، کاری ساخته است و اگر به اسباب خارجی اعتماد کند، از خدا نخواسته است. (اذا دعان) = دعانی
اگر این دو شرط که از «دعا» و «نی» استفاده میشود تحقق یافت، دعا به هدف رسیده و مردود نخواهد شد، مانند دعای بیماری که دستش از پزشک و دارو کوتاه شده و قلبش از علل مادی و طبیعی مایوس گشته و مضطرّ شود، اما باید توجه به وسایط نداشته باشد وگرنه مضطرّ نخواهد بود و دعا از او محقق نخواهد شد.
اسوههای فقهی و عرفانی شیعه و مسلمانان اهل سلوک و عرفان، در همه حال دست به دعا برمیداشتند به ویژه در ایام قدر به دعا و نیایش سفارش مؤکّد داشتند.
آیتالله میرزا جواد مَلِکی تبریزی میگوید:
اوقاتی که در آن ساعت دعا مقبول میافتد سه شب قدر از ماه رمضان است و افضل آنها، شب «جهنی» (شب بیست و سوم) آن ماه است.
قرائت قرآن
قرائت قرآن گرچه همواره و در همه حال عملی ممدوح و محبوب و تجدید عهد با پیماننامه الهی است، ولی ماه رمضان به ویژه روزها و شبهای قدر، بسیار توصیه شده است. چرا که بهار قرآن است.
تلاوت آیات وحیانی، هنگامی ارزش مضاعف مییابد که خواننده به مفاهیم آن توجه کند و در معانی کلمات دقیق شود و در پیام آیات تدبر نماید. نیز همزمان با قرائت، معانی آن را در ذهن به تصویر کشد و تجسم بخشد و روح خود را به آن عرضه کند؛ خود را مخاطب مستقیم خدای رحمان بداند و در برابر آن تسلیم شود و به قصد تعبد و محض بندگی آن را بخواند و در دریافت روح معانی قرآن کوتاهی نکند.
رذیلتزدایی
در شبهای قدر به دو چیز باید توجه بیشتر نمود: یکی: سعادتمندی و قرار گرفتن در ردیف سعادتمندان و انسانهای خوشفرجام، و دوم: دوری از شقاوت و بدبختی و ترک صفات زشت و ناپسند. از اینرو است که پیوسته در دعاهای مخصوص شبهای احیاء میخوانیم:
«وَ اَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ؛ خدایا امشب نام مرا در میان سعادتمندان و روحم را با شهدای راه حق قرا ده».
با شرح صدر و گشادن دل و جان درون، درب سعادت به روی انسان گشوده میشود و با بستن دربهای عجب و غرور و صفات زشت دیگر درِ شقاوت را میتوان به روی خود بست. در این مسیر، بهترین راه، رجوع به ضمیر و عقل بیدار و وجدان سلیم است، باید پیوسته نفس را نکوهش کرد و از عملکرد نادرست گذشته اظهار ندامت نمود و تصمیم بر ترک بدیها در آینده گرفت، به خصوص بدیهایی که به ما روحانیان و مبلغان بیشتر روی میآورد، همانند عجب و غرور، که بیماری روانی بسیار خطرناکی بوده و عمدتاً گریبانگیر عالمان و خطیبان برجسته و داعیان دینی میگردد.
«عُجب» خطرناکتر از تکبر و خودپسندی است. عجب، احساس خودکفایی در معنویات و احساس غنا و بینیازی در عرصه خودسازی است، با این توضیح که عُجب یعنی این که انسان کار نیک خود را بزرگ بشمارد و، چون کار نیکی انجام داده، خودش را آدم نیکی بداند و از آنجا که در انجام وظیفه کوتاهی نکرده در دل خود مباهات کند و خود را سرافراز و از دیگران که کوتاهی کردهاند بهتر بداند و قلباً آنها را تحقیر نماید.
این بیماری روحی آثار و پیامدهای ناگواری در پی دارد و اگر انسان متوجه نفوذ چنین بیماری در روح خود نشود، رفع و دفع آن بسیار مشکل خواهد شد.
مرحوم شیخ عباس قمی مینویسد: از احادیث چنین بر میآید که عجب از گناهان ظاهری سختتر است، برای اینکه عجب گناه دل است. گناهان ظاهری با توبه از بین میرود و عبادات کفّاره آنها میگردند، اما عجب که صفتی است نفسانی، هم زایل کردنش مشکل است و هم عبادات را فاسد میکند و مضرات بسیار دارد از جمله آنکه: آدمی را متکبر میسازد و گناهانش را از یادش میبرد و در اثر غرور، خود را از مکر و عذاب خدا ایمن میداند و میپندارد که او در پیشگاه خدا مقام و منزلتی دارد.
افزون بر آن، شخص مبتلا به عجب از بس که به رای و عقل خود، معتقد است از سؤال و استفاده و استشاره دیگران محروم میماند، و چهبسا به رای نادرست خود، اصرار میورزد. [۶۲]با نظر به این خطرات و آسیبهای روحی عُجب است که امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) میفرماید:
«سَیِّئَهٌ تَسُوؤُکَ خَیْرٌ مِنْ حَسَنَهٍ تُعْجِبُک؛ کار نادرستی که تو را ناگواراست و همراه با تنفر انجام میدهی، بهتر از کار خوبی است که تو را به عجب و غرور وامیدارد»؛ و امام جعفر صادق (علیهالسّلام) نیز در اینباره میفرماید: عُجب، گناهی است که بذرش کفر است و زمینش نفاق، آبش ستم، شاخههایش جهل، برگش گمراهی و میوهاش لعنت و خلود در دوزخ است. هر که دارای صفت عجب شود بداند که بذر کفر افشانده و زراعت نفاق کرده و ناچار زراعتش ثمر خواهد داد.
اصلاحات اجتماعی
اصلاح دادن میان مردم، از توصیههای جدی و مؤکد قرآن کریم است که وساطت را در این مسیر عمل شایسته میداند و مستقیماً به آن امر میکند
در حدی که نجوا و تبادل سخنان سری و صحبتهای درگوشی را تنها در موارد خاصی، چون صدقه و اصلاح بین ذات جایز میداند.
اهمیت در این عمل همینقدر کافی است که دروغگویی در این مقوله جایز است. اصلاح میان چند نفر که با هم فاصله گرفتهاند، پاداش بیحساب دارد و در زبان پیامبر از انجام نماز و روزه مستحبی ارزشمندتر است.
به ویژه اگر این عمل شایسته و انسانی در ایام رمضان مخصوصاً در ایام قدر صورت پذیرد، ارزش و اجر و پاداش مضاعفی مییابد. آخرین وصیت امیرمؤمنان بر شیعیان در شبهای قدر، شاهد عادل و دلیل زنده بر آن است. اصولاً پنج خصلت پسندیده را باید در ایام قدر زنده کرد. آنها سرآمد صفات ممدوح آدمیاند و داشتن این صفات، مستلزم داشتن تمام صفات نیک و ملازم با حقیقت ایمان است. داشتن آنها، نفس را برای کسب تقوا و اصلاح ذاتالبین و اطاعت خدا و رسول آماده میکنند. این پنج خصلت به قرار زیر هستند:
تاثیر قلبی از یاد خدا؛ یعنی دل از درون بترسد و تکان بخورد.
فزونی ایمان با گوشسپاری به قرآن.
توکل راستین به خدا.
اقامه نماز.
انفاق مالی به دیگران و مستمندان.
سه صفت اول، صفت قلبی و از اعمال درون ذاتی است؛ و دو صفت اخیر، از اعمال جوارح و برون قلبی است.
قرآن کریم در بیان این صفات ترتیب منطقی را در میان آنها رعایت کرده است:
«اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ ایماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ؛ [۷۱]مؤمنان تنها کسانی هستند که، چون یاد خدا شود، دلهایشان ترسان شود، و، چون آیات او بر آنها تلاوت شود، ایمانشان را بیفزاید و بر خدای خویش توکل کنند، همانان که نماز را بر پا دارند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق کنند».
تعیین شب قدر
در تعیین شب قدر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمایند: «التمسوها فی العشر الاواخر من شهر رمضان؛ شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان جستجو کنید.»
همچنین از امام باقر (علیهالسّلام) آمده است: «همانا علی (علیهالسّلام) شب قدر را در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم میجست.»
طبق روایات فراوانی که در منابع شیعی آمده است، شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ما ه مبارک رمضان، شبهای قدر معرفی شدهاند.
بنابر روایت “ابن ابیالحدید” وقتی درباره تعیین شب قدر از امیرالمؤمنین سؤال میشود، آن حضرت از مشخص کردن آن طفره میرود و میفرماید: «لست اشک الله انما یسترها عنکم نظرا لکم لانکم لو اعلمکموها عملتم فیها وترکتم غیرها وارجو لاتخطئکم ان شاء الله» در این جهت تردید ندارم که خداوند جهت مخفی داشتن شب قدر برای شما نظر و عنایت دارد، زیرا اگر آنرا برای شما اعلام داشته بود، در همان شب به عبادت میپرداختید و در شبهای دیگر عبادت را ترک مینمودید و من هم به خواست خدا در مورد بهرهبرداری شما از شبهای دیگر امیدوارم شما را محروم نگردانم.
البته با اینکه خداوند و رسولش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) برای زنده نگه داشتن روح امید و اهمیت اطاعت و بندگی سعی در مخفی داشتن شب قدر داشتهاند، ولی آنطور که از احادیث استنباط میشود، احتمال شب قدر بودن شب بیست و سوم بیشتر است.
دیدگاه فقها
اکثر فقها شب بیست و سوم را شب قدر دانسته اند. برخى نیز هر سه شب را از مراتب شب قدر شمرده و گفته اند: هر یک از این سه شب به جهت تأثیر آن در سرنوشت انسان، شب قدر محسوب مىشود.
روایت امام صادق
در روایتى از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است: «شب نوزدهم، شب تقدیر (اندازهگیرى کردن)، شب بیست و یکم، شب استوار ساختن (آنچه تقدیر شده) و شب بیست و سوم، شب امضا (نسبت به آنچه مستحکم شده) مى باشد».
فضیلت روز قدر
حال آیا روز قدر هم در شان و منزلت مانند شب آن است؟ در جواب باید گفت، اگرچه وقایعی مانند نزول ملائکه بر، ولی الله (علیهالسّلام) در شب قدر است، اما روز قدر هم در ارزش و فضیلت مانند شب آن است. (“لیله القدر فی کل سنه و یومها مثل لیلتها”؛ شب قدر در هر سالی هست و روزش در ارزش مانند شبش است”.
آنچه در تهذیب الاحکام آمده مسلما از استنباطات شخصی شیخ طوسی نیست و آنرا از امام معصوم (علیهالسّلام) نقل کرده است.)
شیخ عباس قمی در اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان میگوید: روزهای این شبها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد؛ زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.
شب قدر در ادبیات فارسی
شب قدر مورد توجه شاعران و ادیبان فارسی قرار گرفته است. سعدی در کتاب گلستان درباره شب قدر میگوید: «اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی»؛ در کتاب بوستان سعدی نیز ابیاتی در مورد این شب ذکر شده است. حافظ، ناصر خسرو، اوحدی و دیگران نیز درباره این شب، اشعاری سرودند.
حافظ میگوید:
در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که آن تازه براتم دادند
خبرنگار: بهرام محمدرضالو
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
انتهای پیام/
- کد خبر 19217
- 56 بازدید
- پرینت